loading...
ماریا
لایو بازدید : 0 دوشنبه 05 اسفند 1392 نظرات (0)
از شنبه کارآموزیامون شروع شده.. این ترم برناممون خیلی فشرده شده..فقط سه شنبه چهارشنبه میریم

دانشگاه و بقیه روزها بیمارستانیم..شنبه انقد خسته شده بودم که حد نداشت ولی واسه یکشنبه تو

بیمارستان کنفرانس داشتم و باید آماده میکردم..یکشنبه صبح بقیه ی کارای کنفرانس و کردم و ساعت ۱۲

اومدم مغازه پیشت تا واسم پرینت بگیریشون.. بعدش سریع رفتم بیمارستان و خدارو شکر اونطور که میترسیدم

دیر نرسیدم و سر وقت رفتم.. دیروز ۳-۵ جشن به دنیا اومدن دخمل داییم بود و چون بیمارستان بودم نتونستم

برم..غروب تا بیمارستانم تموم شد رفتم خونه داییم. ۸ ازونجا اومدم و از خستگی فقط دراز کشیدم..

الانم که یکم وقت آزاد پیدا کردم اومدم نت خیلی وقت بود نمیومدم!

فردام که سه شنبس و ساعت ۳ میام پیشت عزیز دلم..با اینکه دیروز دیدمت ولی دلم خیلی واست تنگ شده:(

یه کوچولو دلم گرفته ولی مهم نیس خودت و ناراحت نکن قربونت برم..

مواظب خودت باش شوهل مهلبونم... میدوستمت عشقم........


ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 30
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 32
  • آی پی دیروز : 23
  • بازدید امروز : 10
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 10
  • بازدید ماه : 10
  • بازدید سال : 16
  • بازدید کلی : 87